ارتباط منافقین با گروه های باطل
چهره دروغین منافقین آن چهره ای است که با آن با مومنین همصدا می شوند و خود را مومن معرفی می کنند و چهره واقعی آنها همان چهره ای است که با آن با همفکران خود در خلوت سخن می گویند و حقیقت و باطن خود را نزد آنها آشکار می کنند و همراهی و همفکری خود را به آنها اعلام می کنند.
مقدمه
منافق مانند دزد خانگی است که از سویی دزد بودن او برای افراد خانه آشکار نیست و از سوی دیگر او راه را برای دزدان خارجی هموار می کند، همچنین منافق با ایمان ظاهری خود با مومنان ارتباط دارد و از سوی دیگر به خاطر کفر قلبی خود با کفار رابطه برقرار می کند و گاهی به طور نفوذی در جامعه و حکومت اسلامی نفوذ پیدا می کند، ضربه های سنگین و ضررهای شدیدی به اسلام و مسلمین وارد می سازد.نفوذ منافقین در صدر اسلام
در صدر اسلام چهار گروه که عناصر رسمی در مقابل نظام اسلامی بودند، در دو گروه از آنان منافق وجود داشت:"منافقان داخلی که بیش از یک سوم مسلمانان را تشکیل می دادند و برای بیگانگان جاسوسی می کردند و در مقاطع حساس به نظام اسلامی ضربه می زدند؛ همان گونه که در جنگ اُحُد از میان هزار سرباز مسلمانان بیش از سیصد نفر از بسیج و نَفْرِ به سوی جبههْ بازگشتند. نفاق در این مقطع تاریخی عنصری قوی و کمر شکن بود و از این رو بسیاری از آیاتی که در مدینه نازل شده است، از کارها و توطئه های منافقان پرده بر می دارد.
یهودیان اطراف مدینه که بر اثر تمکن مالی و داشتن ثروتهای کلان به رباخواری و صرافی اشتغال داشتند و مستمندان مدینه از آنان وام می گرفتند، به آنان بدهکار بودند و آنان را متمدن می شمردند. اینان هم با منافقان داخلی در ارتباط بودند هم با مشرکان خارجی و همواره عامل مزاحمی برای نظام اسلامی به شمار می آمدند".[1]
ارتباط منافقین با کفار براساس کفر پنهان خود
از آنجا که افراد مستکبر، ستمگر و غارتگر در برابر حق تسلیم نمی شوند، هنگامی که حق و عدالت به سوی آنها بیاید آن را انکار می کنند و نمی پذیرند و به مخالفت با آن برمی آیند. لذا به خاطر شرایط جامعه اسلامی دو چهره از خود می سازند، با یک چهره با مسلمانان و مومنان برخورد می کنند و با چهره دیگر با همفکران خود در خلوت علیه جامعه و حکومت اسلامی برنامه ریزی می کنند.چهره دروغین آنها آن چهره ای است که با آن با مومنین همصدا می شوند و خود را مومن معرفی می کنند و چهره واقعی آنها همان چهره ای است که با آن با همفکران خود در خلوت سخن می گویند و حقیقت و باطن خود را نزد آنها آشکار می کنند و همراهی و همفکری خود را به آنها اعلام می کنند. "وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ . اللَّـهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ"، "و چون با اهل ایمان ملاقات کنند، میگویند: ما [نیز همانند شما] ایمان آوردهایم»؛ ولى هرگاه با [همفکرانِ] شیطانصفت خود تنها شوند، مىگویند: «ما با شماییم، ما فقط [اهل ایمان را] مسخره مىکنیم. خداوند آنان را به استهزا مىگیرد و آنان را در طغیانشان مهلت مىدهد تا سرگردان شوند".[2]
ذکر منافقین در کنار کفار
در برخی از آیات منافقین در کنار کفار ذکر شده اند، مانند:این آیه در دو سوره آمده است: "یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ، "ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و بر آنها سخت بگیر و جایگاهشان جهنم است؛ و چه بد بازگشت گاهی است".[3]
"یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّـهَ وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ"، "ای پیامبر! تقوای الهی پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن".[4]
"وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَکَفَىٰ بِاللَّـهِ وَکِیلاً"، "و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهای آنها اعتنا منما، و بر خدا توکّل کن که خداوند براى کارسازی کافى است".[5]
عذاب منافقین همراه با عذاب کفار
وعده به هر دو گروه به آتش جهنم: "وَعَدَ اللَّـهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا هِیَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّـهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِیمٌ"، "خداوند به مردان و زنان منافق و به کافران، وعدهى آتش دوزخ را داده، که پیوسته در آن خواهند بود. آن [دوزخ] برایشان بس است و خداوند آنان را لعنت کرده [و از لطف خویش دور ساخته] و برایشان عذابى پایدار است".[6]جمع کردن هر دو گروه در جهنم: "إِنَّ اللَّـهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِینَ وَالْکَافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً"، "خداوند همهى منافقان و کافران را در دوزخ جمع مىکند".[7]
ذکر منافقین در کنار مشرکین
"وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّـهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّـهُ عَلَیْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیراً"، "و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خداوند گمان بد دارند، [که پیامبرش را یارى نخواهد کرد،] عذاب کند. پیشامدِ بدِ زمانه بر آنان باد! خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و برایشان جهنّم را آماده کرده است و بد سرانجامى است".[8]ذکر منافقین در کنار یهود و نصاری
نفرین برای منافقین مانند نفرین برای یهود و نصاری: "قَاتَلَهُمُ اللَّـهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ"، "خدا آنان را بکشد، چگونه [از حقّ] رویگردان مىشوند".درباره یهود و نصاری می فرماید: "وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّـهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّـهِ ذَلِکَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّـهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ".[9]
درباره منافقین می فرماید: "وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّـهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ".[10]
خطر منافقین بیشتر از خطر کفار
منافقین کسانی هستند که در سخن و رفتار آنها دوگانگی است، به این دلیل خطر منافقین بیشتر از خطر کفار است، چون ظاهر و باطن کفار تفاوتی ندارد و ظاهر آنها بیانگر باطن آنهاست. مسلمانان چون آنها را آشکارا می شناسند و کارهای آنها را نیز نشات گرفته از کفر آنان می دانند، لذا از آنها اجتناب می کنند. اما ظاهر منافقان چون خلاف باطن آنهاست و آنها مردم را با زبان خود فریب می دهند و تلاش می کنند موضع خود را مخفی نگه دارند تا آنچه در دل آنهاست و آنچه عقیده آنهاست آشکار نشود. لذا چون موضع آنها در عرصه های مختلف روشن و مشخص نیست، مسلمانان و مردم انقلابی آنها را به آسانی نمی توانند بشناسند تا آنها را از جامعه اسلامی طرد کنند و از تاثیرگذاری آنها بر مردم جلوگیری کنند. بنابراین منافقین از روش دورویی و اختلاف بین ظاهر و باطن خود در صفوف مومنین و حتی در پست های حساس و کلیدی نفوذ پیدا می کنند و ضربه های خطرناک و سنگینی را به جامعه و حکومت اسلامی وارد می سازند.پی نوشت ها:
[1] تسنیم، جوادی آملی، عبدالله، ج۱، ص۲۳۷، با کمی تصرف.
[2] سوره بقره، آیات ۱۴، ۱۵.
[3] سوره توبه، آیه ۷۳ و سوره تحریم، آیه ۹.
[4] سوره احزاب، آیه ۱.
[5] سوره احزاب، آیه ۴۸.
[6] سوره توبه، آیه ۶۸.
[7] سوره نساء، آیه ۱۴۰.
[8] سوره فتح، آیه ۶.
[9] سوره توبه، آیه ۳۰.
[10] سوره منافقون، آیه ۴.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}